اولین مسافرت گل پسر
سلام جیگر مامان امسال تابستان قراربود بریم مسافرت اما بدلیل گرمی شدید هوا از سفر منصرف شدیم چون خدای نکرده گرمازده نشی و قسمت بود مهر ماه به مشهد مقدس بریم اوایل مهر بود با ابجی رضیه تصمیم گرفتیم مادرجون و عزیز را به مسافرت بفرستیم تا حال و هوایی عوض کنن چون 14 سال بود سفر نرفته بودن بالاخره به اصرار اونا قرار شد خانواده ابجی رضیه و خانواده ما هم با اونا همسفر شویم روز 9 مهر ماه بود که وسایلمون را جمع کردیم و راهی خانه مادرجون شدیم طولی نکشید که ابجی رضیه و عمو وحید و داداش طاها هم اومدن و بابا مصطفی و عمو وحید وسایل را جابجا کردن و حدود ساعت 15 راهی مشهد شدیم مادرجون و عزیز به خاطر اینکه شما سختی نکشی مرتب جابجا می شدن بالاخره ساعت 22...
نویسنده :
مامان زهرا
22:16